ضرورت ها و الزامات مبارزه با خشكسالي و بيابان زدايي


ارزیابی جوامع انسانی در دهه های اخیر نشان می دهد دو عامل فقر و تخریب منابع طبیعی بیش از سایر عوامل دستیابی به هدف اصلی توسعه پایدار که همانا ارتقاء کیفیت زندگی انسانی است را به خطر می اندازد.

 

 

  ارزیابی جوامع انسانی در دهه های اخیر نشان می دهد دو عامل فقر و تخریب منابع طبیعی بیش از سایر عوامل دستیابی به هدف اصلی توسعه پایدار که همانا ارتقاء کیفیت زندگی انسانی است را به خطر می اندازد. عوامل زیادی زمینه ساز فقر است, این عوامل از جائی به جای دیگر متفاوت است و توسط محققان رشته های مختلف علوم اجتماعی مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند, که پرداختن به این عوامل خارج از حوره این بحث است اما آنچه مسلم است بیابان زائی و تخریب منابع آب و خاک یکی از دلیل ایجاد فقر در جامعه روستائی و عامل توسعه نیافتگی است ( Chaibva 1996  ). با بیابانی شدن اراضی کشاورزی امکان تامین غذای کافی متناسب با نیاز خانوار روستائی وجود ندارد. افزایش فقر در نهایت کشاورزان را به استفاده از زمینهای کشاورزی که قابلیت بهره وری کمتری دارند و بیشتر در معرض فرسایش هستند, سوق می دهد, این مسئله در نهایت به کشاورزی ناپایدار می انجامد. بر اساس مطالعات انجام شده در کشور کانادا بین بیابان زائی, امنیت غذائی و دسترسی به اب ارتباط معنی داری وجود دارد, جائی که فرایند بیابان زائی روند رو به رشدی را طی کند بهمان میزان امنیت غذائی به خطر می افتد, این مسئله از بارزترین مشخصه های فقر روستائی است ( CIDA, 1997  ). در چنین شرایطی زارع فقیر برای تامین حداقل نیاز خود به مواد غذائی حداکثر فشار ممکن را به زمین وارد می کند و این شروع یک دور تسلسل باطل برای تخریب خاک و بیابان زائی است. بررسی وضعیت تخریب منابع آب و خاک در ایران نیز رابطه فقر و تخریب را تایئد می نماید. رمضانی و عمو زاده ( 1380 ) در ارزیابی علل تخریب مراتع دشت تجن دریافتند, هرچه بهره برداران درآمد کمتری داشته باشند شدت تخریب مراتع بیشتر است. بعبارتی فقر با تخریب ارتباط دو طرفه و مستقیم دارد.
علاوه بر نقش فقر در توسعه نیافتگی و بیابان زائی باید به ناپایداری در فعالیت های کشاورزی اشاره نمود, نظام کشاورزی سنتی بویژه در جوامع فقیر بگونه ای است که منجر به تخریب منابع طبیعی و بیابان زائی می شود. تبدیل اراضی جنگلی به اراضی کشاورزی, عدم رعایت تناوب زراعی, بی توجهی به نظام آیش بندی, عدم رعایت تعادل دام و مرتع و استفاده بیش از حد از منابع آبی از مهمترین علل بیابان زائی است. این علل عمدتا به دلیل فقر و نا آگاهی توسط کشاورزان انجام می شود. در چنین شرایطی لازم است با رویکرد نوینی مسئله توسعه کشاورزی پیگیری گردد. توجه به توسعه پایدار می تواند یک رویکرد نوین باشد.
بیابان زایی و تخریب اراضی در ایران همانند بسیاری از کشورهای جهان روند صعودی و نگران کننده ای دارد، به گونه ای که بی توجهی به آن می تواند سیاستهای توسعه در کشور را تحت شعاع قرار دهد. در حال حاضر حداقل 15 استان کشور مستقیما در گیر این پدیده بوده و سرمایه گذاری های کلانی جهت کنترل آ ن انجام می پذیرد. بیابان زائی بویژه از ان جهت که توسعه پایدار را تهدید نموده و مسائل اجتماعی, اقتصادی متعددی را بدنبال دارد قابل بررسی است. آنچه مسلم کنترل این پدیده نیازمند عزم ملی و مشارکت گروهها, نهادها ی مختلف محلی , ملی و بین المللی است. قبل هر گونه اقدام در این خصوص توجه به چند نکته اساسی ضروری است:
نخست آنکه بایستی زیربنای مفهومی و مبنای فلسفی تخریب منابع طبیعی واکاوی شود. به زعم متخصصان توسعه، انگیزه حیات و نیاز به مواد غذایی از یک طرف و توسعه نیافتگی و فقر از طرف دیگر علت و علل بیابان زدایی است، و بدون توجه به آنها نمی توان با این پدیده مبارزه نمود. بعبارتی فعالیتهای بیابان زدایی لزوما ً باید با فقر زدایی همراه باشد, چنین امری مستلزم تحلیل توسعه نیافتگی و شناسایی زمینه ها، علل و نتایج فقر است.
نکته دوم اینکه، بیابان زایی بیش از هر چیز فرایند توسعه پایدار را تهدید می کند، لذا برنامه های بیابان زدایی باید در چارچوب سیاستهای توسعه پایدار اجرا گردد، توسعه پایدار حاصل هم اندیشی متخصصان رشته های مختلف بوده و اهداف متعددی را در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی دنبال می کند. این اهداف به مثابه پایه های یک میز مکمل یکدیگرند، نمی توان به بهانه حفاظت از منابع طبیعی، نسبت به مسائل اقتصادی، اجتماعی ساکنان عرصه ها بی توجه بود، بهمان گونه که نمی توان به بهانه توسعه اجتماعی, منابع اکولوژیک و زیست بوم را به بوته فراموشی سپرد لذا در برنامه های بیابانزدایی باید کلیه جوانب مطالعه گردد.
نکته سوم اینکه، بیابان زایی اثرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، فرهنگی متعددی به دنبال دارد و در بسیاری از موارد جبران خسارات ناشی از آن امکان پذیر نمی باشد و دامنه اثرات این پدیده تقریباً بخش های مختلف جامعه را درگیر می نماید. بهمین دلیل مبارزه با این پدیده نیز نیازمند مشارکت و همکاری همه دستگاهها و نهادهاست. هر چند کنوانسیون مبارزه با بیابان زایی سازمان ملل متحد (UNCCD) به این مقوله تأکید زیادی نموده است اما در عمل اجرای آن با مسائل و مشکلات فراوانی همراست.
نکته چهارم اینکه؛ عوامل بیابان زایی در هر منطقه متفاوت از سایر مناطق است. لازم است متناسب با وزن هر عامل برنامه پیشگیرانه به کار برده شود. بررسی های متعدد نشان می دهد عامل انسانی بویژه در مناطق نیمه خشک تا نیمه مرطوب مهمترین نقش را در بیابان زایی ایفاد می نماید. بر همین اساس توانمند بودن انسان در مناطقی که در معرض بیابان زایی قرار دارند، قدمی است مثبتی در کنترل این پدیده است. در کنار عامل انسانی, عوامل طبیعی قرار دارد که غالبا بصورت مکمل و تشدید کننده عامل انسانی وارد عمل می شود.روش هاي پيشگيري
روش هاي پيشگيري به سه دسته تقسيم مي شوند:
-روش هاي معطوف به عرضه
- روش هاي معطوف به تقاضا
- روش هاي كاهنده ميزان خسارات
در بين روش هاي معطوف به عرصه وسايل متعددي براي كاهش خسارات خشكسالي وجود دارد با توجه به نظرات هيس چنگالاتا و همكاران استفاده بهتر و كارآمدتر از منابع موجود، توسعه روش هاي جديد و بهره بردن از راهكارهاي غير مرسوم و پيچيده به منظور افزايش منابع موجود جزو مهم ترين روش هاي كاهش مسايل و مشكلات پديده خشكسالي است.
براي استفاده بهتر از منابع موجود، اقدامات مديريتي مطرح مي شوند. قبل از هر چيز بايد تمام ذخاير آب هاي سطحي در مخازن براي يك هدف خاص به كار برده شوند، ليكن استفاده از ذخاير آب هاي زيرزميني، استفاده از انتقال اب در داخل يا بين حوضه ها و يا تركيب اين روش ها نيز جزو ابزار مهم در اين ارتباط محسوب مي شوند بهبود منابع به وسيله روش هاي مختلف حفاظت آب، بالاخص آنهايي كه سبب كاهش ميزان تلفات آب مي شوند مي تواند به عنوان يك اقدام عملي اما غالباً نامطمئن در كاهش اثرات خشكسالي به حساب آيد. پوشش و آب بندي كانال ها مديريت رستني ها در جهت مصرف كمت آب،حفاظت از خاك براي افزايش قدرت فيلتراسيون و جلوگيري از عملكرد روش هاي مشابه، جزو مهم ترين راهكارها در اين زمينه است.
براي توسعه منابع جديد انجام اقدامات زير امكان پذير است:
استفاده اضطراري از درياچه ها و يا مخازني كه سطح آب در آنها ثابت است تبديل آب شور (در كناره درياها) تغيير اقليم با كمك تنظيم توفانها و استفاده از آب هاي فسيلي
استفاده مجدد از پساب ها راه موثري در افزايش منابع آب به خصوص در كشاورزي است.
در اين رابطه مي توان افزايش منابع آب به طرق تركيبي پيچيده ارتباط و توسعه سيستم هاي بزرگ تامين آب استفاده تلفيقي از همه منابع آب مديريت خاص برف و يخ را نيز ذكر كرد كه به توزيع موقت منابع مرتبط است.
سمت و سوي اقدامات معطوف به تقاضا، كنترل پديده خشكسالي در جهت استفاده بهتر از منابع ناكافي آب و تامين موثر آب براي مصرف كنندگان است. اصلاح سيستم تقاضا براي آب در سطح مزرعه، به حداقل رساندن رواناب، زهكشي و تلفات تبخير تخصيص آب با وسايل مخصوص تجزيه و تحليل تجارب حاصل از وقوع خشكسالي در گذشته جزو مهم ترين روش هاي اين راهكار مي باشد همچنين روش هاي قابل استفاده گسترده اي براي به حداقل رساندن اثرات خشكسالي وجود دارد. وقوع پديده خشكسالي قبل از موعد مقرر با استفاده از تجزيه و تحليل اطلاعات و دانستن زمان تناوب طول دوره پديده خشكسالي در گذشته انجام پيش بيني ها و آگاه كردن مردم از عواملي است كه آمادگي بهتري را در كل جامعه ايجاد كرده سبب هوشياري مردم مي شود و نتيجه آن كاهش اثرات سوء خشكسالي است.
در جنگلداري ايجاد پوشش گياهي يا جنگل در ناطق مرتفع و قسمت هاي بالايي حوضه هاي آبخيز و نيز ايجاد كمربند جنگلي موجب جلوگيري از به هدر رفتن آب كنترل فرسايش و بهبود وضعيت نفوذ آب در خاك مي شود. به اين منظور اختصاص يك برنامه بين المللي احياي جنگل ها لازم الاجراست.

گزارش تخلف
بعدی