داناب

 

در خانه نشسته بودم به فكر اين بودم چرا امروز پدر بزرگم ناراحت است .زانوي غم به بغل گرفته بود. نگران شدم به سمت مادر بزرگ رفتم از او پرسيدم چرا امروز پدر بزرگ ناراحت است.پاسخم را اينگونه داد .خدا درهاي رحمت را به روي ما بسته است دلبندم.

من كه متوجه حرف او نشدم فردا از معلمم پرسيدم. و او براي من شرح داد كه:

امسال به دليل بارش كم باران و نزولات آسماني سال كم آبي است و چون پدر بزرگ من سهمي از چاه عميق روستايمان دارد و آب اين چاه كم شده است امكا از بين رفتن محصولاتش وجود دارد.

اما منابع آب كشور تصميم به برگزاري مسايقه اي گرفته است شايد از شما نوجوانان و ايده هاي خلاقانه اي كه داريد براي نجات آب استفاده كند.

من هم به فكر ايجاد وبلاگي براي بيان ايده اي خود پرداختم

گزارش تخلف
بعدی